دیدم یه واحد تقریبا کوچیک رو زده 15 میلیون پول پیش و 1 میلیون اجاره. سعادت آباد. تعجب کردم ولی خواستم شانسم رو امتحان کنم. فانتزی انسانیت هنوز نمرده است و این حرفا :)))). ولی حدس میزدم یا اون 15 احتمالا 150 بوده، یا اون 1 احتمالا 10 بوده. بهرحال زنگ زدم آقای املاکی کلی تحویل گرفت و با روی (البته پشت تلفن صدای) گشاده جوابم رو داد. وقتی ازش پرسیدم که آیا اعداد نوشته شده همینایی هست که من تصور میکنم، یهو صداش عوض شد. با لحن تحقیر آمیزی گفت: خانوم! (با تاکید روی میم) :))) اون 150 میلیونه، اونم 1 میلیون نیست و 10 میلیونه

بعد من خیلی واقعی سوال کردم چرا اعداد رو اشتباه مینویسین؟ (آخه معمولا خیلی پیش میاد اعداد رو پایین مینویسن، نمیدونم سایت اجازه نمیده! یا مخصوصا اشتباه مینویسن)

مقصودی از سوالم نداشتم، واقعا جوابشو میخواستم بدونم خب :|

که با عصبانیت گفت : باشششه ، دفعه دیگه از شما اجازه میگیریم :||||

بعدم گوشی رو قطع کرد :|


قائدتا با توجه به روحیه حساس ام حدس میزدم که خیلی ناراحت شم از این برخورد، اما در کمال ناباوری حس خاصی نداشتم :))))

البته این دلیل نمیشه که بخاطر اینکه خونه گیرم نمیاد و مجبورم دست آخر برم دخمه ای چیزی توی یکی از کوچه های پرت و تنگ تهران یه زیر زمین اجاره کنم، گریه نکنم

این آدمی که تعریف کردم دیوانه نبودا از جایی ام فرار نکرده بود یکی بود از همین آدمای دور برمون. همینایی که خودمون هستیم در واقع.

دعا میکنم روزی نرسه که این شکلی بشم من


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها