۱. انقد بدم میاد از این مدل حرف زدن که یسری ها میان بچه تو شکمشون رو به لوبیا و نخود و بادوم و خلاصه کل حبوبات و مغزی جات تشبیه میکنن و اینجوری صداش میکنن! به من ربط نداره سلیقه اییه،  شاید اونا خوششون میاد از لوبیا و نخود و پسته و بادوم و اینا فقط من چندشم میشه.  فک کن ادم نینی شو به حبوبات نفاخ تشبیه کنه 

 

۲. یه کتاب دارم میخونم که بشدت علاقمندم کرده که برم پرو و مصر رو ببینم البته قبلا هم دوست داشتم مصر رو ببینم، ولی پرو فکر میکنم حتی اسرارآمیزتر باشه. مشکل اینجاست مثل اینکه خیلی گرون و سخت میشه رفت امیدوارم بیاد اون روزی که بتونم اینکارو بکنم

کلا جدیدا یکی از آرزوهام این شده که یه روزی همه دنیارو ببینم  نمیخوام ندید بدید باشم ولی بعداز سفر چین دیگه اون آدم سابق نشدم :))  امیدوارم یه روزی اونقد پول کافی داشته باشم که همش تو سفر باشم

 

۳. رز اومده تهران شب میخواییم بریم رستوران گیلانه شام بخوریم من از غذاهای رشتی و شمالی سر درنمیارم اگه شمالی داریم بیاد معرفی کنه چهارتا غذای خوب برم بخورم :دی فقط تا ساعت ۷و نیم خبر بدین :)))  چون برا اون ساعت میز رزرو کردیم اگه بعداز ۷و نیم میخوایین بگین همون بهتر که جلو چشام نیایین  :دی

 

۴. تو لیسانس یه دوست صمیمی داشتم بعداز لیسانس از ایران رفت و دیگه ندیدمش و حتی تماسی هم نداشتیم امروز یهو یکی بهم زنگ زد گفت ببخشید شما دوستی به اسم نسیم داشتین؟ گفتم بله داشتم شما؟  گفت خودمم :| هنگ بودم تا چند دیقه. گفت دلش تنگ شده و میخواد ببینیم همو  میخواستم بگم به درد عمت میخوره بعداز اینهمه سال :)))  ولی خب خیلی دوسش داشتم. یادش بخیر. حالا اگه بشه قبل از اینکه دوباره از ایران بره یه قرار میخواییم بذاریم

 

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها