1.

میخواستم اتوکد نصب کنم بلد نبودم میدونم کار سختی نیست ولی از اونجایی که خیلی چیزم، میخواستم لپ تاپ ببرم یکی از بچه های دانشکده فنی برام نصب کنه بعد دیروز قرارشد برم آزمایشگاه برق دیدم ناتوانی ناشی از تنبلی برای بیرون رفتن بر ناتوانی ناشی از تنبلی برای یادگیری نصب برنامه غالب شد بخاطر همین خودم نشستم یاد گرفتم چطور نصبش کنم ینی میخوام بگم چقد دیگه :))) که فقط بخاطراینکه بیرون نرم حاضر شدم خودم یاد بگیرم.

و دیدم چقد آسون بود! . حالا خودمو فحش بدم که چرا میخواستم بدم یکی دیگه نصب کنه؟؟

 

2.

چهارشنبه اخر وقت بانک بودم، بعد کارمنده گفت این کار 2-3 روز زمان میبره 3 روز دیگه بیا!! کاغذو گذاشت رو میزش و رفت. رئیس شعبه اومد گفت کارت چیه و برگه رو ورداشت و خودش شروع کرد تعجب کردم اونقد خوش شانس نمیتونی باشی که هر روز همچین صحنه هایی ببینی!! بعداز چند دیقه کارمنده برگشت و درحالیکه ساعداش خیس بود به رئیسش گفت من برم نماز بخونم؟ رئیسه به من اشاره کرد و با کمی طنز گفت نماز واجب تره یا خلق الله؟؟ کارمنده هم خندید و یک ربع بعد کارمو تحویل داد!!!! خلاصه فهمیدی کار یه ربعی رو 3 روز طول میدن؟؟

موقعی که میخواستم برم دنبال رئیسه میگشتم که تشکر کنم پیداش نکردم :( بیخیال شدم و به سمت چهار راه حرکت کردم که یهو دم میوه فروشی دیدمش. بهش گفتم خیلی ممنون که کارمو انجام دادین شما خیلی مدیر خوبی هستین :) کلی خوشحال شد و خواهش تمنا کرد

با اینکه وظیفه شو انجام داده بود ولی میدونی که جریان چطوریه. اگرم انجام نمیداد حَرَجی بهش نبود خلاصه اگه رفتار و کار خوبی دیدیم تشکر کنیم تا شاید بیشتر شن اینجور آدما.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها