1. جمعه که رسیدم فرودگاه مهرآباد خیلی جالب بود همه سرمونو انداختیم پایین اومدیم بیرون رفتیم تموم شد، هیشکی اصن نبود بیاد بگه خرت به چند من؟ باز صد رحمت به فرودگاه شهر خودمون، هم قبل از عید موقعی که رسیدم اونجا سرتاپا سمپاشی مون :)) کردن هم تب گرفتن، هم جمعه که داشتم برمیگشتم قبل از اینکه بذارن برم کارت پرواز بگیرم تب گرفتن حالا درسته این تب سنج هام انقد دقیق نیستن ولی باباجان حداقل واسه حفظ وجهه ام که شده بذارین اینارو! حداقل احساس کنیم به خودتون گرفتین ماجرارو! حس کنیم براتون مهم ایم!

 

2. هرچی من از دیجی کالا میخوام تموم شده دیجی جان امروز که محتاج توام جای تو خالیست، فردا که کرونا تموم شه بیای به سراغم بگی بازم چندصدتومن چندصدتومن ازم خرید کن دیگه نفسی نیست، شاداب مرد نگرد دنبالش

 

3. کلاسام کنسل شدن از اسفند از هفته دیگه قراره آنلاین برگزار بشن حالا من چی بپوشم؟

 

4. یکی از علل ترس نا آگاهی و نا آشناییه وقتی درمورد چیزی ندونی بیشتر میترسی، یه ترس مخرب که تورو از واکنش مناسب وامیداره درمورد همه چی هم صدق میکنه، درس، بیماری، عشق مثلا من تا قبل از کرونا تو عمرم اصلا خودم تب خودمو نگرفته بودم، نهایتش وقتی دکتر میرفتم اون میگرفت، تا این حد که یک ماه پیش دماسنج خریدم حتی نمیدونستم چطوری باید بخونمش :)) هی دنبال جیوه اش میگشتم میگفتم نیست :(( نیست :(( این دماسنجه جیوه نداره اصلا ، خرابه :(( خلاصه قبل از اینکه تبمو بگیرم خیلی میترسیدم چون هیچ ایده ای نداشتم که دمای بدنم ممکنه چقد باشه، حتی از متوسط دمای بدنم هم خبر نداشتم چون هیچوقت نمیگرفتم که از بدنم یکم آگاهی قبلی داشته باشمواسه همین اولین بار که میخواستم دمارو بخونم قلبم تند میزد ولی وقتی یکی دوهفته مرتب دما گرفتم و میانگین دمای بدنم دستم اومد دیگه فهمیدم رفتار بدنم رو، واسه همین وقتی تو فرودگاه تبمو چک میکردن استرس نداشتم.

درمورد هرچیزی که ازش میترسی اطلاعات به دست بیار، بعد رفتار مناسب برای مواجه شدن باهاش و هندل کردنش رو هم یاد میگیری


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها